محل تبلیغات شما

 

مریم بهاری

 

ویرایش

از

مسعود بهبودی

 

جلوی آینه قدی ایستاده بودم 

و 

از

نگاه کردن به خود

 لذت می بردم.

 

اگر خدا بخواهد 

 امروز،

 اولین روزی میشه که .

 

این جمله آغازین قصه مریم بهاری

است

و

فی نفسه

شاهکاری

است.

 

چرا و به چه دلیل؟

 

۱

جلوی آینه قدی ایستاده بودم 

و 

از

نگاه کردن به خود

 لذت می بردم.

 

این

 سخن دختر نوجوانی 

(تین ای جری)

است

در

جامعه ای

کپک زده، کهنه، از سر تا پا سنتی و فئودالی - قرون وسطایی.

 

دخترک 

جلوی آینه قدی

ایستاده

و

سراپای خود

را

تماشا و ارزیابی کرده است.

 

یعنی

خویشتن خویش

را

موضوع بررسی 

قرار داده است

و

لذت برده است.

 

شناخت

خواه شناخت محیط خویش و خواه شناخت خویشتن خویش

منبع لذت اصیلی

است.

 

چرا و به چه دلیل؟

 

۲

جلوی آینه قدی ایستاده بودم 

و 

از

نگاه کردن به خود

 لذت می بردم.

برای پیدا کردن پاسخ به این پرسش

باید پرسید:

شناخت چیزی

 به چه معنی است

و

چگونه میسر می شود؟

 

برای شناخت هر چیز

چاره ای

جز تجزیه و تحلیل و ترکیب (آنالیز و سنتز) آن چیز

وجود ندارد.

 

مثال:

هر بیولوگی (زیست شناسی) و شیمیستی (کیمیاگری) برای شناخت هر چیزی

نخست آن را تجزیه می کند.

یعنی

اجزای متشکله اش را از یکدیگر جدا می کند.

 

بعد

آنها

را

جزء به جزء

مورد تحلیل قرار می دهد.

 

بعد

نتایج حاصله

را

ترکیب می کند

و

نتیجه نهایی حاصله

را

اعلام می دارد.

 

یعنی

به

شناخت آن چیز نایل می آید.

 

۳

جلوی آینه قدی ایستاده بودم 

 

و 

 

از

 

نگاه کردن به خود

 

 لذت می بردم.

 

دخترک

جلوی آیینه قدی

با

خویشتن خویش

همین کار بیولوگ و یا شیمیست

را

کرده است

و

لذت

نتیجه کار

 است.

 

کار دخترک

اما

نه

کار مادی و یدی و جسمانی

بلکه

کار فکری 

بوده است.

 

فرق

هم

نمی کند.

 

کار

چه کار مادی، چه کار فکری و چه کار هنری (مثلا همین قصه نویسی)

سرچشمه

لذت

است.

 

چرا و به چه دلیل؟

 

۴

جلوی آینه قدی ایستاده بودم 

و 

از

نگاه کردن به خود

 لذت می بردم.

 

تصور باطلی 

است

اگر

کسی 

خیال کند

که

دلیل لذت دخترک

ماهرویی او

بوده است.

 

از این خبرها نیست.

 

دخترک اگر سوسکی هم می بود،

از

آنالیز و سنتز خویشتن

غرق لذت می شد.

 

راز لذت

 در

 کار

 است.

 

ما

همیشه

با

دیالک تیک ریاضت و لذت

سر و کار داریم.

 

ریاضت

به 

عنوان یک مفهوم فلسفی

و

نه

ریاضت تهوع انگیز مرتاضان هندی و غیره:

با

کله در خاکستر فرو رفتن

 

کار و رنج و تلاش و تقلا و مشقت و زحمت

فرم های متنوع بسط مفهوم فلسفی ریاضت 

اند.

 


 

دیالک تیک ریاضت و لذت

را

مدیون مارکس هستیم.

 

البته

سعدی

 صدها سال قبل از تولد مارکس

دیالک تیک ریاضت و لذت

را

به

شکل دیالک تیک رنج و گنج بسط داده است.

 

نابرده رنج، گنج میسر نمی شود.

 

سطر سطر آثار سعدی و بیت بیت اشعار او

سرشته به دیالک تیک

است.

 

در هر صورت دلیل رضایت و لذت دخترک

خودشناسی

است

و

شناخت

فرمی از ریاضت

است.

 

شناخت

کار فکری عرقریز عصب سوزی

است

و

نهایتا

منبع لذت اصیل

 است.

 

یکی

 از 

مهمترین دلایل عشق مادر و پدر به فرزند

فرزندشناسی

است.

 

کسب و کار مولد

بررسی مداوم، مادام العمر و عمیق و دقیق مولود

است.

 

۵

جلوی آینه قدی ایستاده بودم 

و 

از

نگاه کردن به خود

 لذت می بردم.

 

دخترک

بیشک

نمی داند

که

چرا

از

تماشای خود

لذت می برد.

 

خیال می کند که به خاطر ماهرویی است

و

یا

به

دلیل فرم چشم و ابرو و رو و مو و قد و قامت و پیراهن و دامن و غیره

است.

 

ولی

بی اعتنا بدان

اعلام جسارت آمیز لذت از تماشای خود

توسط ضعیفه ای»

ستایش انگیز

است.

 

در همین جمله آغازین قصه

کاراکتر دخترک

تبیین می یابد.

 

آثار هنری

مثلا

قصه

 در

 این مورد

مصرفکننده

را

به

ویژه

با

کاراکترهای قصه 

آشنا می سازد

و

تحت تأثیر مثبت و مخرب قرار می دهد.

 

چرا و به چه دلیل؟

 

ادامه دارد.

 

پروا و پرواز و پارس و پرخاش (بخش پانزدهم)

پروا و پرواز و پارس و پرخاش (۱۵۰)

پروا و پرواز و پارس و پرخاش (۱۴۹)

آینه ,قدی ,بردم ,کار ,خود لذت ,شناخت ,آینه قدی ,کردن به ,می بردم ,قدی ایستاده ,خود لذت می

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها